Your Angle

2017

Your Angle


A Rainbow is seen differently by each observer, depending on their angles and locations. Thus, there may be different rainbows, as many as the number of observers. That is, each viewer sees a unique rainbow. This is a reference to all the portraits and the colors used in paintings made of all the colors of the rainbow, dispersed like the light projected into a prism. The dispersion is a reference to the diversity in different ways of thinking about and drawing conclusions from different things, including a work of art. Because the painting is not two-dimensional and due to the disruption in the process of its viewing, the mind of the audience undergoes a transformation so long as they change their viewing angle.

Following the poetry of Kamaleddin Behzad’s miniatures and his careful attention to the real world, I have sought to strike a balance between thoughts and emotions in my work. I have been inspired by his unique visual features and how he places the figures of contemporary man in his frames, in other words, the architecture of his paintings. I have tried to find a proper place for the painting vs. humans vs. space. Even though the painting is fixed, the audience has to move around the axis of the space, which will bring about fluidity. The painting spreads out of the two dimensions, in the hope that it does not get caught up in its own vacuum and its dynamism disturbs the stagnation of the mind and the body. Changing the perspective is a factor that brings about change in the mentality of the audience, bringing different meanings and concepts to mind. The audience is right in the middle of my work. The audience and I are the contemporary humans that find our lost angle in the complexity of meanings, pushing them towards their inexistence.

“Your Angle”, from “Lost Angles” series, oil on canvas, 92 x 89 cm, 2017

زاویه‌ی تو


رنگین کمان نسبت به زاویه و محل قرار گرفتن فرد قابل دیدن است. پس ممکن است در یک زمان چندین رنگین کمان و به تعداد کسانی که آن را می‌بینند وجود داشته باشد؛ یعنی هر کس یک رنگین کمان مخصوص می بیند. این امر اشاره دارد به تمام پرتره‌ها و هفت نور موجود در نقاشی که از رنگ های رنگین کمان است و مانند نورهای وارد شده به منشور، پراکنده شده است. این پراکندگی، به گوناگونی و تنوع شیوه های فکرکردن و نتیجه گیری از مسائل مختلف از جمله اثر هنری اشاره دارد. به دلیل دوبعدی نبودن این نقاشی و اختلالی که در فرآیند نگریستن به اثر ایجاد می شود، مادامی که مخاطب زاویه‌ی خود را برای دیدن اثر تغییر می‌دهد، فکر و ذهن او نیز دچار دگردیسی می‌شود.
پیرو شاعرانگی نگاره‌های کمال الدین بهزاد و توجه وی به جهان واقعی، سعی بر ایجاد تعادل میان تعقل و احساس در اثرم داشته‌ام. با الهام از کیفیات خاص بصری وی و چگونگی جاگیری انسان معاصر در کادر یا فضای مورد نظر یا به عبارتی معماری موجود در آثار او، قصد جانمایی صحیح نقاشی، انسان و فضا را داشته‌ام. با اینکه این نقاشی ثابت است مخاطب برای دیدن همه‌ی اجزا چرخشی حول فضای روبه‌رو خواهد داشت؛ این جابه جایی سیالیتی را به همراه خواهد آورد. نقاشی از سطح دوبعد بیرون می‌زند به امید آنکه در خلأ خود گرفتار نشود و با پویایی خود سکون ذهن و جسم را بر هم زند. تغییر در زاویه‌ی دید، عامل تغییر ذهنیت در بیننده است که معانی و تعاریف مختلفی را به ذهن متبادر می‌کند. مخاطب در میانه‌ی کار من است. مخاطب و من همان انسان معاصری هستیم که در پیچیدگی معناها زوایای گمشده‌ای را از خود می سازیم که معنا را به سوی عدمش پیش می‌کشیم.